مقدمه
برای اینکه بتوانید بین خودتان و دیگر رقبا تفاوت ایجاد کنید، باید نیازها و مشکلاتی را به مشتری احتمالی نشان دهید که خودش از آنها اطلاعی ندارد؛ به این ترتیب، میتوانید تفاوت خود را با دیگر تامینکنندهها و فروشندگان به رخ بکشید.
راهکار فروشِ بیشتر واقعاً ساده است: کافی است بفهمید که درخواست (و انتظار) مشتری از کسب و کارتان چیست
شخصیت و هویت خود را مشخص و فقط روی آن تمرکز کنید
سازمان شما باید یک وجه تمایز و شخصیت مختص به خودش را داشته باشد تا از سایر رقبا قابل تشخیص باشد. همین تمایزهای برند، در بازار بزرگ محصولات مشابه، میتواند مشتریان را به سمت شما سوق دهد و بین سایر برندها، برند شما را کاملا مشخص کند. مثلا لوگوی خاص (سیب گاززده) اپل و طراحیهای منحصر بهفردش در تمام محصولات این شرکت قابل تشخیص است
یک شنونده فعال باشید
گفتیم که برقراری ارتباط در فروش بسیار اهمیت دارد. اصلا در پاسخ به این که مهمترین مهارت های نرم چیست میتوانیم بگوییم مهارتهای ارتباطی از جمله گوش دادن فعال. حال برای این که بتوانید ارتباط درستی برقرار کنید، باید مهارت گوش دادن فعال را در خود تقویت کنید و شنوندهی فعالی باشید. منظورمان این است که وقتی مشتری با شما حرف میزند، این که صرفا حرفهای او را بشنوید کافی نیست، بلکه گوش دادن فعال به این معنی است که با توجه و علاقه به مشتری گوش دهید، احساساتش را بفهمید، نیازهایش را درک کنید، بفهمید چه هدفی دارد و در نهایت پاسخ و واکنش درستی به او بدهید. شما باید با نشانههای کلامی و غیرکلامی به مشتری بفهمانید که فعالانه به صحبتهای او گوش میدهید و برای صحبتهایش ارزش قائل هستید. این یک تکنیک فروش حرفه ای است که فروشندگان موفق و باتجربه به کار میبرند
نمی فروشید چون پیشنهادهای خود را از رقبا متمایز نمیکنید
آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا مشتری باید از شما بخرد وقتی آن چه که رقبا دارند، شما هم دارید؟ از راهکارهای فروش ایجاد تمایز است؛ مشتریان زمانی شما را انتخاب می کنند که تمایزی شفاف نسبت به رقبا ارائه کنید و کسب و کار شما در بازار رقابتی متفاوت از بقیه باشد.
ایجاد صمیمیت و اعتماد در مشتری
با وجود همه دادهها و تخصصهایی که در فرایند فروش مورد استفاده قرار میگیرد، اکثریت قریب به اتفاق تصمیمات خرید بر پایه احساسات، مخصوصا احساس خریداران (یا اطرافیان آنها) نسبت به محصول و فروشنده اتخاذ میشود. نوع احساس خریدار به فروشنده، نوع احساس او نسبت به کل شرکت را شکل میدهد.
بهترین فرایند فروش فرایندی است که طی آن، مشکلات مصرفکننده را، با جزئیات واقعی، به او گوشزد کرده و سپس مزایای حاصل از راهحلهای خود را به او نشان میدهید. البته، بزرگترین بخش فروش تا بعد از فروش ادامه پیدا میکند.
وقتی فروشی انجام میدهید، باید خدمت یا محصول را تحویل دهید و مطمئن شوید که به طور رضایتبخشی نصب شده و مورد استفاده قرار میگیرد
در صحنه حضور داشته باشید
شاید در خصوص تکنیک منقرض شده فروش ABC : Always be closing ( به مشتری نزدیک باش و انقدر تاکید کن تا به فروشی ) شنیدهاید ، درحالیکه باید از تکنیک فروشندگی Always Be Helping ( کمکی برای مشتری باش تا به فروشی ) استفاده نمایید.
این تکنیک به شما کمک میکند تا در قیف فروش ، مشتری راغب را به مشتری بالقوه با ضریب بیشتری تبدیل نمایید.
اگر قیف فروش شما خالی از مشتری است، بسیار سخت است تا آن را پر نمایید. برای تقویت و پر نمودن قیف فروش باید پیام جدید ، انگیزه جدی و استراتژی جدیدی برای گفتگو با مشتری داشته باشید.
به زمان توجه داشته باشید
چقدر طول میکشد تا مشتریان شما ارزش محصولتان را درک کنند؟ یک روز؟ یک ماه؟ سه ماه؟ متخصصان کسبوکار به نمایندگان فروش پیشنهاد میکنند از ماههای تابستان به عنوان زمانی برای تاثیرگذاری استفاده کنند تا زمانی برای فروش بیشتر.
تعداد زیادی از کسبوکارها فصل شلوغی را در زمان برگشت به مدرسهها یعنی پاییز یا فصل پیش از تعطیلات تجربه میکنند. به آنها همین الان برای موفقیت کمک کنید تا مطمئن شوند از همکاری شما زمانی که بیشترین نیاز را برای تاثیرگذاری دارند، حداکثر نتیجه را میگیرند.
سؤال بپرسید و نظرسنجی کنید
در مورد چگونگی استفاده مشتریان از محصولات و خدمات خود تحقیق کنید. محصولات شما ممکن است از ویژگیهای زیادی برخوردار باشد، اما مشتریان فقط از یک یا دو ویژگی آن استفاده کنند. همچنین ممکن است در استفاده یا اجرای سایر قسمتهای محصولات یا خدمات شما مشکل داشته باشند. تحقیق در این زمینه، این امکان را برای شما فراهم میکند تا کیفیت ارائه محصولات یا خدمات خود را ارتقا دهید، یا قیمت آنها را با توجه به نیاز مشتریانتان تنظیم کنید.
مشتری خود را خوب بشناسید
در همۀ راهکارهای افزایش فروش، شناخت کامل مشتری یکی از ضروریات مهم است.
قبل از هر چیزی باید ویژگیهای جمعیتشناختی (Demography) مشتریان مثل سن، جنسیت و درآمد، سطح تحصیلات را مشخص کنید. باید بدانید با چه دسته از افراد طرف هستید! پس از آن هم پرسونای مشتری را مشخص میکنید. برای اینکه بدانید پرسونا را چگونه آماده کنید، پیشنهاد میکنیم مقالهٔ «پرسونای مخاطب چیست؟» را مطالعه کنید.
حالا دیگر میتوانید به سراغ بخشبندی مشتریان (Customer Segmentation) بروید. اینجاست که میتوانید آنها را بر اساس اطلاعات مختلف مثل دموگرافی، روانشناختی، موقعیت مکانی، رفتاری، نیاز و سایر موارد در گروههای مختلف قرار دهید
موفق باشید